نوشته شده توسط : ERFAN



:: بازدید از این مطلب : 269
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/masoureh/i_love_u_heart003.jpg

عشق يعني معني يك انتظار عشق يعنی واژه هاي بيقرار
عشق يعني چشمهاي ارغوان عشق يعني گريه هاي بي امان
عشق يعني لحظه اي آبي شدن در سكوت و اشك مهتابي شدن
عشق يعني كوچه باغ خاطره عشق يعني انزوا و فاصله
عشق يعني حس غمناك حضور چشم ها در آرزوي يك عبور
عشق يعني نبض سرخ لاله ها دشتهاي سبزي از آلاله ها
عشق يعني موجي از درياي جان در تلاطم هاي امواجي نهان
عشق يعني نم نمي پاك و زلال عشق يعني آرزوهاي محال
عشق يعني وسعت تنها شدن لحظه اي هم پوچ و بي معنا شدن
عشق يعني سايه سار پونه ها عشق يعني شبنم و بابونه ها
عشق يعني گونه ها را تر كنيم عشق يعني زندگي از سر كنيم
عشق
تنها راز قلب عاشق است عشق يعني اشك را باور كنيم



:: برچسب‌ها: عشق یعنی , عشق چیست , عشق , عشق حقیقی , عشق واقعی , عشق راستین ,
:: بازدید از این مطلب : 281
|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

زندگي قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه براي تو باشه... دلتنگي قشنگه اگه به

خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشي قشنگي

***************

عشق هرگز قادر به تملک نیست. عشق آزادی بخشیدن به دیگری است. هدیه ای نامشروط است،
عشق معامله نیست

***************

با تو از خاطره ها سرشارم. با تو تا آخر شب بیدارم . عشق من دست تو یعنی خورشید. گرمی دست تو را کم دارم . . .



:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

این روزها که می گذرد


یک ترانه تلخ


قصه ی تنهایی های مرا می سراید


سمفونی گوش خراشی است


روزهاست پنبه دگر فایده ندارد


باید باور کنم...


تنهایم

 



:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 113
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

 


 

 

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است…

 

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.

 

شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”

 

شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”

 

شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود!

این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!!!

 


داستان کوتاه : داستان زیبا و عبرت انگیز  لیاقت عشق

 

 



:: بازدید از این مطلب : 440
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

بعد از این عشق به هر عشق جهان میخندم

 

هر که آرد سخن عشق به میان میخندم

 

من از آن روز که دلدارم رفت

 

به هوس بازی این بی خبران میخندم

 

خنده تلــخ من از گریه غم انگیزتر است

 

کارم از گریه گذشته که چنین می خندم

 

 



:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

روزگاریست همه عرض بدن می خواهند

 

همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند


دیو هستند ولی مثل پری می پوشند

گرگ هایی که لباس پدری می پوشند

 

آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند

 


عشق ها را همه با دور کمر می سنجند

 


خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد


عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد



:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

به کودکی گفتند :عشق چیست؟


گفت : بازی


به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟

گفت : رفیق بازی


به جوانی گفتند : عشق چیست؟

گفت : پول و ثروت


به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟

گفت :عمر

به عاشقی گفتند : عشق چیست؟

چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست


به گل گفتم: عشق چیست؟


گفت : از من خوشبو تره

به پروانه گفتم: عشق چیست؟

گفت :از من زیبا تره


به خورشید گفتم عشق چیست؟

گفت: از من سوزنده تره


به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟؟..


گفت نگاهی بیش نیستم



:: بازدید از این مطلب : 293
|
امتیاز مطلب : 122
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

ازم پرسید بخاطر کی زنده هستی

با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم * بخاطر تو *  بهش گفتم بخاطر هیچکس

پرسید :پس بخاطر چی زنده هستی

با اینکه دلم داد میزد *بخاطر دل تو* با یه بغض غمگین بهش گفتم  بخاطر هیچی

ازش پرسیدم :تو بخاطر چی زنده هستی

در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت :

بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است.

افسوس که *شرط عشق *رو فراموش کرده بودم !...........



:: بازدید از این مطلب : 402
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

دختری دلش شکست

رفت و هر چه پنجره رو به نور بود بست

رفت و هر چه داشت

یعنی آن دل شکسته را

توی کیسه زباله ریخت

پشت در گذاشت.

صبح روز بعد , رفتگر

لای خاکروبه ها

یک دل شکسته دید

ناگهان

توی سینه اش پرنده ای تپید

چیزی از کنار چشم های خسته اش

قطره قطره بیصدا چکید

رفتگر برای کفتر دلش

اب و دانه برد

رفت و تکه های آن دل شکسته را

به خانه برد

...

...

...

...

سالهاست

توی این محله

با طلوع آفتاب

پشت هر دری

یک گل شقایق است

چون که مرد رفتگر

سالهاست

عاشق است

http://www.biocell.ir/wp-content/dl/2010/10/Love-Glass.jpg



:: بازدید از این مطلب : 426
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

بر صندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی پشمی به تن داشت و چای می نوشید ؛ بی خیال . فنجان چای اما از خاطره پر بود و انگار حکایت می کرد از مزرعه چای و دختر چایکار و حکایت می کرد از لبخندش ، که چه نمکین بود و چشم هایش که چه برقی می زد

http://m.domaindlx.com/lovevolcano/Love/love13.gif

و دستهایش که چه خسته بود و دامنش که چه قدر گل داشت . چای خوش طعم بود . پس حتما آن دختر چایکار عاشق بوده و آن که عاشق است ، دلشوره دارد و آن که دلشوره دارد دعا می کند و آنکه دعا می کند حتما خدایی دارد پس دختر چایکار خدایی داشت .
ژاکت پشمی گرم بود و او از گرمای ژاکت تا گرمای آغل رفت و تا گوسفندان و آن روستای دور و آن چوپان که هر گرگ و میش و هر خروس خوان راهی می شد . و تنها بود و چشم می دوخت به دور دست ها و نی می زد و سوز دل داشت .
و آن که سوز دل دارد و نی می زند و چشم می دوزد و تنهاست ، حتما عاشق است و آن که عاشق است ، دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد پس چوپان خدایی داشت .
دست بر دسته صندلی اش گذاشت . دست بر حافظه چوب و وچوب ، نجار را به یاد آورد و نجار ، درخت را و درخت دهقان را و دهقان همان بود که سالهای سال نهال کوچک را آب داد و کود داد و هرس کرد و پیوند زد . و دل به هر جوانه بست و دل به هر برگ کوچک .
و آنکه می کارد و دل می بندد و پیوند می زند ، امیدوار است و آن که امید دارد ، حتما عاشق است و آن که عاشق است ، ، دعا می کند و آن که دعا می کند حتما خدایی دارد پس دهقان خدایی داشت .
و او که برصندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی به تن داشت و چای می نوشید ، با خود گفت : حال که دختر چایکار و چوپان جوان و دهقان پیر خدایی دارند ، پس برای من هم خدایی است .
و چه لحظه ای بود آن لحظه که دانست از صندلی چوبی و ژاکت پشمی و فنجان چای هم به خدا راهی است .



:: بازدید از این مطلب : 430
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN


ولنتاین بر همه ی عاشقان مبارک



:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

 

رز زيباييست پس دوستم دارد

ندارد چون هيچ وقت برايم رز نخريد

پر پرش مي كنم رز را

دوست دارد مرا

دوست ندارد مرا

دوست دارد مرا

ندارد اگر نه رهايم نمي كرد

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد! است

ندارد اگر نه رهايم نمي كرد

دارد اگر نداشت به سراغم نمي آمد

ندارد چون از ابتدا قصدش رفتن بود

دارد اگر قصد رفتن داشت چرا از ابتدا آمد ؟

ندارد خودت خوب مي داني

دارد چون جوابم را ندادي

ندارد ، آمد كه بسوزاند دلت را !

دارد اگر نداشت چكار به دلم داشت ؟

ندارد ، دل سوزاندن عادتش بود !

دارد چون نوبت گلبرگ دوست دارد ، است

ندارد ، نوبتي هم باشد دوستت ندارد

دارد ، چون دل به دل راه دارد

ندارد ، خودت را گول نزن ، دل هم به دل راه ندارد

دارد . . .

ندارد . . .

دارد . . .

ندارد . . .

چه داشته باشد چه نداشته باشد مهم نيست

به هر حال من
دوستش دارم



:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود



:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://images.shabniya.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SEvdkgoKCsMAABaQVTY1/Love%20Exam.jpg?et=6X9eHYxw40WuV4%2BqvdCNNw&nmid=0

 



:: برچسب‌ها: برگه ی عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://loxblog.com/userfiles/image/!!11/love-wallpaper.jpg

 

 خداحافظ همین حالا

 

 همین حالا که من تنهام

 

 خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شدن چشمام

 

 خداحافظ کمی غمگین

 

 به یاد اون همه تردید

 

 به یاد آسمونی که من و از چشم تو می دید

 

 اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است

 

 نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است

 

 خداحافظ  واسه اینکه نبندی دل به رویاها

 

 بدونی بی تو و با تو

 

 همین رسم این دنیا 

 خداحافظ خداحافظ همین حالا خداحافظ



:: بازدید از این مطلب : 434
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

جدایی درد بی درمان عشق است


جدایی حرف بی پایان عشق است
جدایی قصه های تلخ دارد
جدایی ناله های سخت دارد
جدایی شاه بی پایان عشق است
جدایی راز بی پایان عشق است
جدایی گریه وفریاد دارد
جدایی مرگ دارد درد دارد
خدایا دور کن درد جدایی
که بی زارم دگر از اشنایی 



:: بازدید از این مطلب : 411
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://tikmag.com/wp-content/uploads/2010/07/3Jokes_Animal_in_love-3.jpg

وقتی با تو آشنا شدم؛ درخت مهربانیت آنقدر بلند بود

که هرچه بالا رفتم آخرش را ندیدم.

معجون زیبایت آنقدر شیرین بود که هر چه نوشیدم نتوانستم

تمامش کنم.

و دریای عشقت آنقدر وسیع بود

که هرچه شنا کردم نتوانستم آخرش را ببینم

و سرانجام در آن غرق شدم....



:: بازدید از این مطلب : 396
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://alive-or-dead.persiangig.com/image/i-love-you13.jpg



:: بازدید از این مطلب : 387
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

                               

 سلام.... 

سلامی به زیبایی عشق که مثل یک نسیم می آید و نوازش می کند و مثل یک طوفان همه جا را ویرانه می کند. خانه امشب در سکوت وهم انگیزی فرو رفته... و من اندوه را با تمام وجود احساس می کنم...ودر این سرگردانی تنها نوشتن،می توند مرهمی برای غمهایم باشد.....

امروز بعد از گذشت سه سال دست به قلم برده و بازشکافی در دل خویش باز نموده ام تا از غم  دلی گویم که بدون درد نیست.روزی  از عشق  نوشتم و آن را تولدی در زندگی نامیدمٍ، امروز از شکست می گویم و همچنین از مرگ عشق که کم از زیره خاک رفتن نیست.

http://www.flashjunior.ch/gallery/bilder/Wallpaper/ItFeltLove.jpg

 

                   باورم نمی شود! کاش در کنارم بود ی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....  

باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند.... 

 کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....  

کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم....  

ای کاش ، کاش ، کاش... دلم بدجور هوای تو را کرده عزیزم... 

 دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای بهترینم.... 

 باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل خنجر در قلبهایمان مینشیند ....  

و ای کاش در کنارم بودی ...  

کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی میکردی....  

باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا در این دنیا تنهای تنهایم ....  

بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ، در جاده ای که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است.... 

 کاش که تو در کنارم بودی.... 

آنگاه دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم....  

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من بیایی... 

 و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای ، لم بدجور برای تو تنگ است ...  

باورم نمیشود که نمیایی...




:: بازدید از این مطلب : 378
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ERFAN

http://www.cloob.com/public//public/user_data/album_photo/2/3614-b.jpg

عشق يعني يك سلام و يك درود

 عشق يعني درد و محنت در درون

 عشق يعني يك تبلور يك سرود

 عشق يعني قطره و دريا شدن

 عشق يعني يك شقايق غرق خون

 عشق يعني زاهد اما بت پرست

 عشق يعني همچو من شيدا شدن

 عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

 عشق يعني بيستون كندن بدست

 عشق يعني آب بر آذر زدن

 عشق يعني چون محمد پا به راه

 عشق يعني عالمي راز و نياز

 عشق يعني با پرستو پرزدن

 عشق يعني رسم دل بر هم زدن

 عشق يعني يك تيمم يك نماز

 عشق يعني سر به دار آويختن

 عشق يعني اشك حسرت ريختن

 عشق يعني شب نخفتن تا سحر

 عشق يعني سجده ها با چشم تر

 عشق يعني مستي و ديوانگى

 عشق يعني خون لاله بر چمن

 عشق يعني شعله بر خرمن زدن

عشق يعني آتشي افروخته

 عشق يعني با گلي گفتن سخن

 عشق يعني معني رنگين كمان

 عشق يعني شاعري دلسوخته

 عشق يعني قطره و دريا شدن

 عشق يعني سوز ني آه شبان

 عشق يعني لحظه هاي التهاب

 عشق يعني لحطه هاي ناب ناب

 عشق يعني ديده بر در دوختن

 عشق يعني در فراقش سوختن

 عشق يعني انتظار و انتظار

 عشق يعني هر چه بيني عكس يار

 عشق يعني سوختن يا ساختن

 عشق يعني زندگي را باختن

 عشق يعني در جهان رسوا شدن

 عشق يعني مست و بي پروا شدن

 عشق يعني با جهان بيگانگى



:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد